آرش



email



My Cheght ow Peghts





01/01/2004 - 02/01/2004
02/01/2004 - 03/01/2004
03/01/2004 - 04/01/2004
04/01/2004 - 05/01/2004
05/01/2004 - 06/01/2004
06/01/2004 - 07/01/2004
07/01/2004 - 08/01/2004
08/01/2004 - 09/01/2004
09/01/2004 - 10/01/2004
10/01/2004 - 11/01/2004
11/01/2004 - 12/01/2004
12/01/2004 - 01/01/2005
01/01/2005 - 02/01/2005
02/01/2005 - 03/01/2005
03/01/2005 - 04/01/2005
04/01/2005 - 05/01/2005
05/01/2005 - 06/01/2005
06/01/2005 - 07/01/2005
07/01/2005 - 08/01/2005
08/01/2005 - 09/01/2005
04/01/2006 - 05/01/2006
05/01/2006 - 06/01/2006
06/01/2006 - 07/01/2006
07/01/2006 - 08/01/2006
08/01/2006 - 09/01/2006
10/01/2006 - 11/01/2006
11/01/2006 - 12/01/2006
12/01/2006 - 01/01/2007
05/01/2007 - 06/01/2007

 

اصولا اگه شما "2 تا" 83ایه بدبختین، من یه 82ایه بدبختم. هیچکس نیست. حتی نمیتونم به کسی زنگ بزنم. خوبه. لابد خودم میخوام.
امروز صبح یه فیلم میدیدم تو مایه های فوتبالیستا، از نوع بسکتبالش. همینجوری الکی بغضم میگرفت، بعد میخندیدم. میبُردن، بغضم میگرفت. انگار تماشاچیم. دختررو میدیدم بغزم میگرفت. فقط یه ربع آخر فیلمو دیدم. تیتراژ آخرو دیدم گریم گرفت. حتی نمیفهمم ربطی به فیلم داشت یا نه. من بیخیالم. بی سر و ته. حالم بده. خوبه. قاطی نکردم. زنده ام. من سیگار نمیکشم. موهامو شونه میکنم. مسواک میزنم. هرروز میرم حموم. مامانم هرچی میگه سرش داد نمیزنم، فقط میگم حالم بده. به کسی زنگ نمیزنم. برام فرقی نمیکنه با کسی برم بیرون یا نه. حولهء خیسمو رو تختم پرت نمیکنم. خودمو تو آینه لخت نگا نمیکنم.

    3/29/2005 08:11:00 PM - آرش فتاحي -


 

همممم، چیزی که مسلمه، اینه که امسال همونقد گُه خواهد بود که پارسال. بلکم بیشتر. دیگه تارُفای آدما واقِ اَن حالمو بهم میزنه. کلمه های تکراری...تفاله های مغزی. حالم از آدمایی که حرفای بی محتوا میزنن بهم میخوره....تبریکای بی محتوا، لوپی که همینجوری توش میچرخیم...پسرای جنده، با دخترای نکره. حماقتهایی که هر لحظه فراموش میشن. اسپرمهایی که هیچوقت جفتشونو پیدا نمیکنن و تو لوله های پیچ در پیچ پر از آب، گم میشن.

پ.ن: امید سیفونو بکش. شاید اونور چیز بهتری برا دیدن باشه.

    3/20/2005 02:52:00 PM - آرش فتاحي -


من یا بی ذوقم....یا حالم از ادما بهم میخوره....یا جفتش...............یا هیچکدومش.

    3/20/2005 02:48:00 PM - آرش فتاحي -


 

باید به چیزایی که زنده نگهم میدارن اعتماد کنم.

    3/18/2005 02:31:00 AM - آرش فتاحي -


 

"زنهای باکره مثل زنهای باکره ناز میکنند."

پیتر هانتکه

    3/13/2005 12:47:00 PM - آرش فتاحي -


 

آره، من گّهم. تو گُهتری.

    3/11/2005 12:49:00 AM - آرش فتاحي -


 

so, fuck you anyway.

    3/09/2005 06:17:00 PM - آرش فتاحي -


 

مادرم اگر میدانست مرا میزاید، هیچگاه نمیگذاشت با پسرخاله ام، َمست، از روی تپه های چین تایپه ، جزیره ای در جنوب شرقی آسیا با سقفی بالغ بر 2 متر با بامی کمتر و برفی بیشتر.

"silent..silent...this is the final fret. no alarms and no surprises please."

    3/05/2005 12:19:00 AM - آرش فتاحي -


 

آدمایی توی زندگی من هستند که من اصلا ندیدمشون. علی و هومن. تخیلات قوی و دوست داشتنی من. لحظه های نابی که دیگه هیچکدوم وجود ندارن. لحظه های مُزده. شخصیتهای مُرده. من فقط باهاشون میخوابم و بلند میشم. فقط همین.

    3/02/2005 10:00:00 PM - آرش فتاحي -


 

امید، بچه که بوده آرزو داشته وقتی بزرگ شذ ، یه cpu درست کنه و رقیب intel بشه. منو امید، تحلیل سیستمها ورداشتیم ، میخوایم یه cpu درست کنیم و رقیب intel بشیم. علی آمار احتمال ورداشته. حتما میخواد ببینه احتمال اینکه زندگیشو به گا بده چقدره.

    3/01/2005 02:00:00 PM - آرش فتاحي -