قرمز يراي چي ؟ آبي رنگ خداس ، سياه منم ، سفيد شايد تو باشي ، سبز وجود خارجي نداره ... اين فقط يه توهمه . ميخوام فقط توي جنگل راه برم ، دخترك با اين فكر دست پدر را ول ميكند و به سمت مغازهي رنگفروشي ميدود ... اين فقط يه توهمه.
براي اولين بار بود كه از فرو بردن اب دهانش به ان اندازه لذت ميبرد . هرچه دستانش را كه دور گلويش حلقه زده بودند بيشتر ميفشرد ، بيشتر احساس خوشبختي ميكرد .....ضربان كند و دردناك رسيدن به خوشبختي... ناگهان به اوج رسيد ... چشمان مرد براي هميشه بسته شده بود...صداي قهقهي كودك...باد سردي كه از طرف درختان ميوزيد و زن نيمه برهنهاي كه شيون ميكشيد... دنيايي كه كاملا از بين رفته بود.
1/23/2004 04:30:00 PM -
آرش ÙتاØÙ -
|