آرش |
|
سوءتفاهم نشه ها روزبه، خوشحالم که بلاگ منو نمیخونی. حالم از دخترای همیشه باکره بهم میخوره . و پسرای همیشه لیس زن. و پسرای همیشه باکره. و پسرایی که باکره نبودن و ... باکره شدن. وقتی که غرق میشن. دیگه هیچی نمیفهمن. جالبه... زندگی حال بهم زنیه... نه ویلیام؟ بیا حالمون باهم بهم بخوره. هِی هوشمند! من نمیدونم چرا از تو خوشم میاد، اگه فهمیدی چرا، به منم بگو. سارا جرأتشو داشت که accept کنه. نینا همونقد حالمو بهم میزنه که میزنه. مریم شاهی رو میبینم شاد نمیشم. مواظب باش بو نگیری. علی...نمیدونم. هومن رو دارم متاسفانه کم کم ... میدونم. امید برگشته. مریم کریمی خسته نمیشه. مریم شاهی نمیخواد بفهمه. سهیل رو که میبینم خوشحال میشم ، و هِی به گذشته برمیگردم. اینارو نمیگم که اتفاقی بیفته. شاید چند دقیقهء دیگه همهء این جمله ها عوض شّن. الان از همهء بالاییا حالم بهم میخوره بغیر از 4تاشون. خودمو نمیبینم. -------------------------------------------- پ.ن1: علی، حالت بهم نمیخوره که بلافاصله بعد از مریم شاهی اسم تورو اُوردم؟ پ.ن2: دقت کن: الان. دقت کن: همیشه. پ.ن3: آشغالا از زندگی من گمشین بیرون. بازم انگشت شصتم میپره. و باز هم. 1/22/2005 10:15:00 PM - آرش ÙتاØÙ - |